جهت دانلود کتاب کلیک بفرمایید.
------------------------------------
بحث فلسفی علامه در حقیقت مطلقه مشیّت خداوند و یخلق الله ما یشاء
اعتقاد طوائف مسلمانان دربارة اینکه خداوند نور آسمانها و زمین است.
مواردی که در قرآن و اخبار، به انوار معنویّه، اطلاق نور شده است.
مواردیکه در «نهج البلاغة» و اخبار، لفظ نور در نور معنوی آمده است
انسان کامل: کسی که در او تمام شؤون آیة نور تجلّی دارد
حضرت فاطمة الزّهراء از رجال آیة نور و در بیوت آن هستند
مبحث 3 و 4: خدا را میتوان دید
آیة: سَنُرِیهِمْ ءَایَـ'تِنَا فِی الاْ´فَاقِ وَ فِی´ أَنفُسِهِمْ
ضمیر «أَنـَّهُ الْحَقُّ» بر میگردد به مقدّر مأخوذ از «سَنُرِیهِمْ ءَایَـ'تِنَ»
خداوند در آیات آفاقی و انفسی ظهور دارد ولیکن مردم در لقای او شکّ دارند
قاعدة: لا یَعْرِفُ شَیْءٌ شَیْئًا إلاّ بِما هُوَ فیهِ مِنْهُ
امکان معرفت تامّه و لقای حقیقیّة خدا برای مقرّبان درگاه وی
آیات سورة النّجم دلالت بر دیدار پیامبر، خدا را در معراج دارد
بحث علاّمة طباطبائی دربارة آیات سورة النّجم و روایات وارده در رؤیت پیغمبر، خدا را در معراج
لِی مَعَ اللَهِ وَقْتٌ لاَ یَسَعُنِی فِیهِ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ وَ لاَ نَبِیٌّ مُرْسَلٌ
هرچه غیر خداست حجاب است، و تا حجاب هست معرفت تامّه حاصل نخواهد گشت
جَلَّ جَنابُ الْحَقِّ عَنْ أنْ یَکونَ شَریعَةً لِکُلِّ وارِدٍ
عظمت اوج عرفانی سیّد الشّهداء علیه السّلام، بیان وَ هُوَ بِالاْفُقِ الاْعْلَی' میباشد
مبحث 5 تا 8: خداوند عاشق ماسوی، و ماسوی عاشق اوست
تفسیر آیة: یَـ'أَیـُّهَا الاْءنسَـ'نُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَی' رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَـ'قِیهِ
«رسالة عشق» بوعلیّ: خداوند و جمیع موجودات امکانیّه صاحب عشق هستند
اثبات صدر المتألّهین ، سریان عشق را در جمیع موجودات به وجه احسن
ردّ صدر المتألّهین بر شیخ الرّئیس دربارة عشق در بسائط غیر حیّه
صدر المتألّهین: تعلّق عشق به جسم و جسمانیّات محال است
اتّصال واقعی میان دو جسم محال است ؛ تعشّق میان دو جسم محال است
اکتفا کردن به «دینُ العجائز» موجب خسران و ندامت و حسرت است
بهشت و دوزخ را مظاهری در جمیع عوالم الهی موجود میباشد
ادلّة مثبتة وجود بهشت و دوزخ در عوالم بعد از عالم دنیا
جابلقا مجمع البحرین الوهیّت و امکان ، و جابلسا تعیّن نشأة انسانی است
جابُلْقا عالم مثال در مشرق ارواح ، و جابُلْسا عالم مثال در مغرب است
جمع آوردن مشارق و مغارب در قرآن اشاره است به عدم انحصار عوالم در عالم ظاهر
دوازده بار بایزید را به جرم الحاد ، از بسطام بیرون کردند
تحریص و ترغیب به مکاشفات و تجلّیات و سَیَران به عوالم لطیفه
در راه وصول به معرفة الله ، اقتصار به مجرّد تقلید مستحسن نیست
مراد از « عَلَیْکُمْ بِدینِ الْعَجآئِزِ » امر به انقیاد محض است نه نهی از تفکّر در معرفة الله
سالک پس از فناء در تجلّی ذاتی ، باقی به بقاء حقّ میگردد
سلوک و ریاضات ، بجهت استعداد یافتن برای جذبات الهیّه است
مشاهدة سالک آثار و احکام اسماء و صفات الهی را در نزد تحقّق به مقام واحدیّت
شناخت خدا با صفات کلّیّه و ذات او محال است ؛ و فناء در هر دو ممکن
بیان حضرت حدّاد در کیفیّت برآورده شدن حاجتها در حال فناء
مبحث 9 و 10: امکان دیدار و لقاء خداوند برای مؤمنین خوش کردار
تفسیر «المیزان» دربارة آیة: فَمَن کَانَ یَرْجُوا لِقَآءَ رَبِّهِ
لقاء خداوند فقط با توحید بدون شائبة شرک جلیّ و خفیّ امکان پذیر است
یَا مَنْ دَلَّ عَلَی ذَاتِهِ بِذَاتِهِ ، وَ تَنَزَّهَ عَنْ مُجَانَسَةِ مَخْلُوقَاتِهِ
بِکَ عَرَفْتُکَ وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِی عَلَیْکَ وَ دَعَوْتَنِی إلَیْکَ
إلَهی کَیْفَ یُسْتَدَلُّ عَلَیْکَ بِما هُوَ فی وُجودِهِ مُفْتَقِرٌ إلَیْکَ
ماذا وَجَدَ مَنْ فَقَدَکَ؟! و ما الَّذی فَقَدَ مَنْ وَجَدَکَ؟!
یا مَنِ احْتَجَبَ فی سُرادِقاتِ عِزِّهِ عَنْ أنْ تُدْرِکَهُ الاْبْصارُ
مناجاتیکه از ابن عطاءالله مشهور است ، از اوست و إسنادش به سیّدالشّهداء غلط میباشد
نزد عرفای عالیمقدار ، پرده برگرفتن از رخ عبارت است از تجلّی جمال
در اثر کردار ستودة انسان ، خداوند حجاب را از چشم او برمیگیرد
محبّت خدا به عبد تجلّی و رفع حُجب است ؛ و محبّت عبد به خدا انجذاب سرّ اوست
حدیث « کُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی یَسْمَعُ بِهِ » مُتّفقٌ علیه میان همة اهل اسلام است
مصادر بسیار معتبر شیعه راجع به حدیث لاَیزَالُ الْعَبْدُ ...
تحقیق شیخ بهائی پیرامون خبر « لاَ یَزَالُ الْعَبْدُ » بنا به نقل مجلسی
نقل مجلسی (ره) دقیقترین معنی را در مضمون « لاَ یَزَالُ الْعَبْدُ »
نقل مجلسی تحقیق محقّق طوسی و دیگران را در حدیث « لاَ یَزَالُ الْعَبْدُ »
روایات مرویّه از کتب خاصّه دربارة حدیث « لاَ یَزَالُ الْعَبْدُ »
روایات مرویّه از کتب عامّه دربارة حدیث « لاَ یَزَالُ الْعَبْدُ »
بیان و تفسیر خبر « لاَ یَزَالُ الْعَبْدُ » در کتب اساطین و اعلام اهل عرفان
ابیات ابن فارض در پیرامون حدیث « لاَ یَزَالُ الْعَبْدُ »
استشهاد سعدالدّین سعید فرغانی به حدیث « لاَ یَزَالُ الْعَبْدُ »
شرح فرغانی اشعار ابن فارض را در حدیث « لاَ یَزَالُ الْعَبْدُ »
معنی سَمِعَ اللَهُ لِمَنْ حَمِدَهُ ، کلام خداوند است بر لسان بندة خود
معنی« کُنْتُ سَمْعَهُ وَ ... » انکشاف تجلّی وجود خداوند است در افعال سالک محبّ
معنی کلام امام صادق علیه السّلام: حَتَّی سَمِعْتُهَا مِنَ الْمُتَکَلِّمِ بِهَا
مبحث 11 و 12: خداوند همه جا هست؛ چشم بگشا و ببین!
تفسیر آیة: مَن کَانَ یَرْجُوا لِقَآءَ اللَهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَهِ لاَتٍ
تفسیر «المیزان» راجع به آیة: مَن کَانَ یَرْجُوا لِقَآءَ اللَهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَهِ لاَتٍ
تفسیر آیات اوائل سورة عنکبوت در امتحان مؤمنین و رجاء لقای خداوند
مراد از « الَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّـَاتِ» مشرکین هستند که مؤمنین را از راه خدا باز میدارند
بیان علاّمه: لقاء الله منحصر به قیامت نیست؛ و معنی حقیقی آن مراد است
مراد از لقاء الله: وُقوفُ الْعَبْدِ مَوْقِفًا لا حِجابَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ رَبِّهِ
بیان علاّمه: کسی که توقّع لقاء خدا را دارد باید کمر همّت به جهاد بربندد
لامیّة ابن فارض، شرح عظیمی در آثار عشق خدا بیان میکند
لزوم چشم فروبستن از غیر برای لقاء خداوند، در اشعار ابن فارض
لامیّة ابن فارض متضمّن آخرین دقائق و لطائف عشق میباشد
منهاج و روش موحّدین در توحید و معرفت الهی، در حدیث امام صادقعلیه السّلام
بیان امام: معرفت خداوند از طریق دارج و رائج بدست نمیآید
روایت «مصباح الشّریعة»: وَ إنَّ الْمُوقِنِینَ لَعَلَی خَطَرٍ عَظِیمٍ
شرح ملاّ عبدالرّزّاق گیلانی پیرامون حدیث «مصباح الشّریعة»
تنها نیروی عشق حقیقی است که راه وصول به خدا را باز مینماید
عشقبازی سر حلقة عاشقان: حضرت سیّد الشّهداء علیه السّلام
استیذان طائفة جنّ از سیّدالشّهداء برای کارزار، و بیان حضرت در جواب ایشان
ملاقات عبدالله بن عبّاس و عبدالله بن عمر و عبدالله بن زُبیر با حضرت سیّدالشّهداء
عبدالله بن عمر، امام حسین را نصیحت میکند که با دشمنان صلح و از جنگ بپرهیز
ملاقات فرزدق با حضرت سیّد الشّهداء علیه السّلام در راه کوفه
ابیات حضرت در توجّه به عالم بقاء و اعراض از دنیای فانی
++++++++++++++++++++++++++++++++
تفسیر علاّمة طباطبائی (قدّه) در آیة: قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُم بِالاَْخْسَرِینَ أَعْمَـ'لاً
تفسیر علاّمه در منکرین لقاء خدا که موجب حبط و عدم اقامة میزان آنها می شود
حبط عمل منکرین لقاء الله، دلالت بر شدیدترین عذاب دربارة آنان دارد
آیات قرآنیّة دالّة بر تهیدستی و بینوائی منکرین لقاء خداوندی
تفسیر آیة: مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَهِ أَوْلِیَآءَ کَمَثَلِ الْعَنکَبُوتِ
کفّار در سه ظلمت فرورفتهاند: ظلمت خیال و وهم ، ظلمت عقل ، ظلمت ذات
تمثیل ملای رومی به آمیزش با دیو و به صید صیّاد ، سایة مرغ هوا را
وَ إِن یَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَیْـًا لاَّ یَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ
غزل حکیم الهی سبزواری (قدّه) در عظمت مقام وصول به لقاء الله
کلام امام صادق علیه السّلام: أَلَسْتَ تَرَاهُ فِی وَقْتِکَ هَذَا ؟!
کلام ارزشمند آیة الله ملکیّ تبریزی در رسالة «لقاء الله»
استشهاد حاج میرزا جواد آقا بر فقرات آیات و ادعیه ، بر لقای خداوند
روایت إنَّ اللَهَ خَلَقَ اسْمًا بِالْحُرُوفِ غَیْرَ مُصَوَّتٍ
رسول اکرم صلّی الله علیه و آله حجاب اقرب و واقعیّت اسم اعظم است
جمیع اسماء خداوند ، حقائق کونیّه هستند ؛ و همگی مخلوق میباشند
کسانیکه ادّعاء تنزیه صرف میکنند خود مبتلا به معرفت بالوجه هستند
انکار لقاء خدا که موجب تنزیه صرف گردد ، موجب کفر و خروج از دین است
هر که عقلش را تابع حسّ خود کند ، مانند کلب أَخْلَدَ إِلَی الاَرْضِ میشود
هر که از حجب ظلمانیه بگذرد خواهد دید که نفس از مجرّدات است
ظهور روح حجب روح انسانی بواسطة تعلّق آن به بدن(پاورقی)
دارُ الآخرةِ ، دارُ الحَیَوانِ ، کأنّهُ حَیَوةٌ تغْلی و تفورُ
نُسخ «رسالة لقاء الله» مرحوم آیة الله حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (پاورقی)
مبحث 16 تا 18:طرق مختلفة «الله شناسی» غیر از طریق «لقاء الله» همگی کج و معوج و تاریک است
تفسیر علاّمة طباطبائی (قدّه) دربارة آیات ثلاثة «لقاءالله» در سورة یونس
تفسیر علاّمه دربارة آیة: ذَ'لِکُمُ اللَهُ رَبُکُمْ فَاعْبُدُوهُ
کلام علاّمه: معاد بر پایة دو برهان است؛ سنّت خلقت و عدل الهی
مفاد آیة لقاء الله مشابه آیة: ذَ'لِکَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ
کیفیّت حمد اولیای خدا: مشرّف شدگان به لقای او ، در بهشت
پیرامون: لاَ أُحْصِی ثَنَآءً عَلَیْکَ ، أَنْتَ کَمَا أَثْنَیْتَ عَلَی نَفْسِکَ !
کلام أمیرالمؤمنین علیه السّلام: لَمْ أَکُ بِالَّذِی أَعْبُدُ مَنْ لَمْ أَرَهُ
جواب امام باقر علیه السلام از سؤال مرد خارجی: « آیا خدا را دیدهای؟!»
خطبة أمیرالمؤمنین علیه السّلام در معرّفی خداوند در پاسخ ذعلب
ابیات ملاّی رومی درعظمت مقام وحدت دیدن أمیرالمؤمنین حقّ تعالی را
ابیات ملاّی رومی در عظمت لقاء الله أمیرالمؤمنین علیه السّلام
چون تو بابی آن مدینة علم را چون شـعاعی آفتـاب حـلم را
امام صادق علیه السّلام: هر کس بگوید خداوند با چشم سر دیده میشود کافر است
پایان خبر جامع امام صادق علیه السّلام در عرفان خدا ، بنا به روایت خزّاز قمّی
فَسُبْحانَ مَنْ لَیْسَ لِذاتِهِ خِفآءٌ إلاّ الظُّهورُ ، وَ لا لِوَجْهِهِ حِجابٌ إلاالنّورُ
کلمات بعضی از بزرگان علم ، در عجز از ادراک نهایت توحید
زهی نادان که او خورشید تابان به نور شمع جوید در بیابان
ترجمة أبیات ابن فارض در کیفیّت رؤیت خدا و عرفان انسان کامل
حقیقت انسان کامل در وصول به اعلی ذِروة عرفان به لسان ابن فارض
مبحث 19 و 20: منطق قرآن هر گونه وجود و آثار وجود را در خدا حصر میکند
بحث پیرامون آیة: وَ هُوَ الَّذِی فِی السَّمَآءِ إِلَـ'هٌ وَ فِی الارْضِ إِلَـ'هٌ
تفسیر علاّمة طباطبائی (ره) آیات واردة در نفی تثلیث را
علاّمه: قرآن صریحاً وحدت حقّ تعالی را بالصّرافه میداند
علاّمه: وحدت بالصّرافه، جمیع موجودات را در خود گرد آورده است
آیات قرآن صفت قهّار را به دنبال وحدت بالصّرافه ذکر میکند
مبحث 21 تا 24: معنی تشخّص وجود: لا هُوَ إلاّ هُو
تفسیر علامه (قدّه) در آیة: ءَ أَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللَهُ الْوَ'حِدُ الْقَهَّارُ
تفسیر علامه (قدّه) در آیة: إِن الْحُکمُ إِلا لِلَّهِ أَمَرَ أَلا تَعْبُدُوا إِلا إِیَّاهُ
صبغة توحید در وجود با ظهور محیی الدّین بصورت برهان درآمد
مکتوب عبد الرّزّاق کاشی به علاء الدّولة سمنانی در وحدت وجود
نزاع عَلَمین آیَتَین: سیّد أحمد کربلائیّ و شیخ محمّدحسین اصفهانیّ بر وحدت وجود
حاج شیخ بعد از رحلت حاج سیّد أحمد ، کلام او را میپذیرد
ابیات صاحب بن عبّاد: رَقَّ الزُّجاجُ وَ رَقَّتِ الْخَمْرُ
رسالة الحاقیّه: ردّ کتاب «الاخبار الدّخیلة» راجع به توقیع وارد در ماه رجب
اشکالات صاحب کتاب «الاخبار الدّخیلة» بر توقیع وارد در ماه رجب
سیرة علمای شیعه در باب ادعیه و زیارات بر حفظ و قرائت آنها بوده است
فقدان به معنی اعدام و نیستی است، نه غیبت و عدم مصاحبت
++++++++++++++++++++++++++++++++
علاّمه: رؤیت جحیم در دنیاست ؛ لَتَرَوُنَّ جواب لَو اِمتناعیّه است
مرجع و بازگشت سؤال از نعیم ، سؤال از عمل کردن به دین است
علاّمه: از خود تقابل میان نعیم و جَحیم بدست میآید که نعیم ولایت است
کلام شیخ بهائی (ره) در «أربعین» در مراتب معرفت حقّ تعالی
پرسش کُمَیل از أمیرالمؤمنین علیه السّلام: مَا الْحَقِیقَة ؟!
شرح و تفسیر سیّد حَیْدر حدیث « مَا الْحَقِیقَةُ » کمیل را
استدلال سیّد حیدر: اثبات وحدت وجود از آیة کُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ إِلاَّوَجْهَه
بحث سیّد حیدر پیرامون آیة: أَلَمْ تَرَ إِلَی' رَبِّکَ کَیْفَ مَدَّ الظِّلَّ
تفسیر حضرت استاد علاّمه آیة: أَلَمْ تَرَ إِلَی' رَبِّکَ کَیْفَ مَدَّ الظِّلَّ
مراد از غروب آیة « مَدَّ الظِّلَّ » تمام شبانه روز است نه از زوال
ساقینامة سراپا می و شراب فنا ، از مرحوم حکیم عالیمقام حاج ملاّ هادیسبزواری
حشویّون از اخباریّون و قائلین به أصالة الماهیّة در باطن گرفتار ثنویّتاند
مراد سبزواری از قائل به «أصالة الوجود و الماهیّة» همعصر خود شیخ احسائی است
شیخ أحسائی بواسطة حائز نبودن علوم معقول، موجب مذهبهای مبتدعه گردید
حاجی محمّد کریمخان و میرزا علی محمّد باب، دو پدیدة شیخیّه هستند
کلام حکیم سبزواری (قدّه) در أصالة الوجود و عینیّةُ وجودِ الحقِّ معَ ماهیَّتِه
ایرانیان قدیم بنابر دین زردشت قائل به دو مبدء نیکی و بدی بودهاند (پاورقی)
شیخ احسائی معتقد به ثنویّت یزدان و أهریمن ، در لباس وجود و ماهیّت است
ایرانیان: نژاد آریا تا جائیکه تاریخ نشان میدهد قائل به ثنویّت بودهاند
موحّد بودن زردشت از آثار اسلامی است نه تحقیق مورّخین حتّی «گاتا»های اوستا
زردشت نتوانست ثنویّت را براندازد ؛ اسلام بود که آنرا برداشت
اسلام ایرانیانی پرورید که مظاهر لطف و عشق توحید بودهاند
وجود خیر است ؛ خیرِ محض و خیرِ غالب ، در خارج وجود دارند
پاسخ سوّم از اشکال شرور ، آثار نیک شرور ، و تولّد خیری از هر شرّی میباشد
علم حکمت مستقلّ از علوم طبیعی و مبتنی بر براهین عقلیّه است
ابیات حکیم کمپانی درخیریّت مبدأ و عالم امر و شرّیّت امور عدمیّه
ثنویّه میگویند: اهریمن قطب مستقلّی است در برابر اهورامزدا (بحث در هویت شیطان)
قرآن میگوید: خداوند است که جمیع موجودات را آفرید، و زیبا آفرید
شیطان دائرة مأموریّتش هم برای جنّیان است و هم برای انسان
تسلّط شیطان بر موالیان اوست ؛ نه بر مؤمنین متوکّل به خداوند
در روز قیامت متجاوزان باید خودشان را سرزنش کنند نه شیطان رجیم را
شیطان میگوید: من به جمیع ذرّیّة آدم مگر اندکی لگام میزنم
کلام علاّمه درجمیع اشکالاتی که در قصّة إبلیس ذکر کردهاند
پاسخ علاّمه در جمیع اشکالاتی که در قضیّة إبلیس ذکر کردهاند
میدان فعّالیّت إبلیس ، ادراک و عواطف و احساسات انسان است
علاّمه: تصرّف شیطان در انسان ، همان استقلال نگری اوست
علاّمه: «احتناک» به معنی لجام زدن است ، یعنی مانند راکبِ لجام نهاده بر مرکوبش
علاّمه: افعال إبلیس از جهت سرعت و بُطؤ و اجتماع و انفراد ، مختلف است
نقل علاّمه اشکالات ستّة إبلیسیّه را که شارح اناجیل مطرح کرده است(بحث عقلی و قرآنی مختلط)
جواب علاّمه: از اشکالات ستّة إبلیسیّه میتوان با بلیغترین وجه پاسخ داد
قرآن شجره را درخت بدی و شیطان را فریبندة آدم بیان میکند
توراة میگوید: دین دعوت به جمود و رکود میکند و دعوت به جهل و نابینائی
برای مادّیّون و ماتریالیستها مسألة شرور حلّ نشده، و به جهان بدبین هستند
قضیّة أبوطلحه و اُمّ سلیم و مرگ پسر و دعا و حمد پیغمبر بر آنان
سبب اینکه عالم خیر محض و بدون شرور و اعدام نیست ، چیست ؟
مَن گفتن زید دلیل بر وجود و تمامیّت اوست ؛ و غیر از آن محال است
امثال عبارت «من چرا شیخ طوسی نشدم؟» خود مُبطل خود است
« الذّاتیُّ لا یُعَلَّل » یک قاعدة فلسفی است ؛ و تخلّف ناپذیر
بهشت آدم جنّت استعداد بود ؛ و آن غیر از جنّت فعلیّت بعدی است
طیّ قوس صعود انسان را به بهشت فعلیّت و ظهور اعمال میرساند
آیات قرآنیّة دالّه بر اینکه موجودات اندازهگیری شده هستند
مبحث 31 تا 32: آنان که غیر از خدا اثری قائلند، مبتلا به شرک خفیّ هستند
« یا مَنْ هُوَ اخْتَفَی لِفَرْطِ نورِهِ ، الظّاهِرُ الْباطِنُ فی ظُهورِهِ »
کلام أمیرالمؤمنین علیه السّلام: ظَاهِرٌ فِی غَیْبٍ، وَ غَآئِبٌ فِی ظُهُورٍ
شرح حال مرحوم شیخ محمّد حسین آل کاشف الغطاء (قدّه) (پاورقی)
اشتراک لفظی در اطلاق لفظ وجود بر مراتب آن، مستلزم محذورات فاسدة است.
وجود واجبُ الوجود، فی نَفْسِهِ بِنَفْسِهِ لِنَفْسِهِ میباشد
« بَسیطُ الْحَقیقَةِ کُلُّ الاْشْیآءِ » مُفاد « إنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّآ إِلَیْهِ رَ'جِعُونَ » است
امثلهای را که عرفاء برای وحدتِ موجود آوردهاند بسیار است.
در وحدتِ موجود، موجود حقّ ازلی است و جمیع کائنات اطوار و شؤون او
کاشف الغطاء در ردّ فتوای «عُروة» گوید: اینها از انصاف و ورع و سداد نیست
در هر طائفه از اهل عرفان، افرادی بی خُبرویّت و معرفت، خود را جا زدهاند
آل کاشف الغطاء، وحدت وجود و موجود را ملموس و برهانی کرده است
وحدت حقیقیّة وجود و موجود با کثرت اعتباریّة آن دو، عالیترین اقسام توحید است
فقیهنمایان به نجاسات «وحدت وجودی» را افزودهاند تا خود را از مسؤولیّت برهانند
رساله نویسان تا صاحب ولایت الهیّه نباشند، در روز قیامت موقف خطرناکی دارند
استدلال به آیات قرآن برای اثبات دوئیّت حقیقی بین خالق و مخلوق فاسد است
مبحث 33 و 34: حَشویّه و شیخیّه و قِشریّه از خداوند نصیبی ندارند
به قدری که در خداوند اختلاف است ، در هیچ مسألهای نیست
اهل تَنزیه ، حقّ را از حیات و علم و قدرت هم خالی میدانند
سیّد و سرور موحّدین ، کسی است که خداوند را در عین تنزیه ، تشبیه کند
بسیاری از دانشمندان ما که اهل حدیثاند ، نه اهل حکمت ؛ در دام معتزله گرفتارند
اشاعره قائل به جبر در مبدأ و جبر در خلقت و جبر در انسان میباشند
بجانیاوردن خداوند بسیاری از کارها را ، بخاطر این نیست که مسلوب الارادة میباشد
کسی که رجوع به عقل را منکر شود ، باید جزو بهائم محسوب گردد
تفسیر حضرت علامه (قدّه ) از سورة مبارکة توحید و بیان جنسیه و شناسنامه حضرت حق تعالی
مواجهة حضرت إبراهیم علیه السّلام با قومش از طریقة بحث عقلی
بزرگان علمای الهیّ با براهین فلسفی و حِکمی ، در راه اثبات توحید مبارزه نمودهاند
بحثهای پیغمبر و امامان با کفّار و مخالفان ، همه بر اساس برهان فلسفی بوده است
راه عرفان خدا برای انبیاء و اولیاء و ائمّه ، راه شهود و وجدان است
حضرت إبراهیم با بحث فلسفی ، قوم خود را الزام به عرفان شهودی میکند
استخدام حضرت إبراهیم قیاسات فلسفی را ، پس از تابش نور عرفان در دلش بود
تکفیر کردن اهل معقول ، ناشی از عدم فهم مقصود کلام ایشان است
مبحث 35 تا 36: انحرافات شیخ أحمد أحسائی و پیروان مکتب او در توحید
تفسیر حضرت علامه آیة « وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَدًا » را
تفسیر «بیان السّعادة» در مُفاد و محتوای آیة وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ ...
هر گونه حمدی از هر حامدی به هر محمودی ، حمد خداوند است
معنی الْحَمْدُ لِلَّهِ با بلیغترین وجهی دلالت بر وحدت وجود دارد
معنی الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَدًا با بلیغترین وجهی دلالت بر وحدت وجود دارد
« وَ لَمْ یَکُن لَّهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ » با بلیغترین وجه دلالت بر وحدت وجود دارد
«جبر» در گفتار شبستری ، به معنی عدم استقلال بنده در اختیار است
«اتّحاد» در گفتار اعاظم عرفاء ، مقامی ارجمند است قبل از فناء
در جنبة دینی تصوّف هیچ عاملی به غیر از دین اسلام تأثیر نداشته است
«بایَزید» و «شَقیق» و «مَعْروف» سه شاگرد عالی رتبة سه امام بودهاند
جمیع علمای حقّة حقیقیّة شیعه ، با اصول اعاظم تصوّف و عرفان همگام بودهاند
کلام خواجه در «أوصاف الاشراف» در منزل وحدت ، و منزل فناء
نادرستیهای کلام محدّث نوری ، در جدا کردن علماء راسخین را از عرفان
لزوم فراگیری علم و حکمت ، گرچه از کافر و یا منافق باشد
سفارش اکید لقمان و عیسی بن مریم راجع به لزوم اخذ حکمت و منع آن از جاهلان
لقمان حکیم شامی و فیلسوفان پنجگانة یونانی ، همه صاحب عظمت و جلال بودهاند
تحمّل مَشاقّ سقراط و أفلاطون و أرسطو در إعلاءِ کلمة توحید
مجامع علمی روی فلسفه حساب میکنند ؛ فقه و اصول ما موضوعش اعتباری است
دارج نمودن علاّمة طباطبائی (ره) عرفان و حکمت را در حوزة علمیّة قم
تفسیر « وَ لَمْ یَکُن لَّهُ وَلِیٌّ مِّنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرهُ تَکْبِیرًا »
شیخ أحمد أحسائی ، مبدأ دو فرقة شیخیّة کریمخانیّه ، و بابیّة بهائیّه است
شیخ أحمد أحسائی ، بدون استاد وارد در مسائل فلسفیّه شد و گمراه شد
«أسفار أربعه» و «عرشیّه» در صدر کتب علمیّه و فلسفیّة ملا صدرا قرار دارند
ردود شیخ أحسائی بر کتاب عرشیّة ملا صدرا همگی معیوب است
أحسائی ، اطلاق وجود را از حقّ نفی میکند و جمیع عالم وجود را حادث میداند
ردّ قبیح أحسائی بر مُحیی الدّین با عبارت «مُمیت الدّین» در تحقّق فناء مطلق عبد
بیان محییالدّین در عبودیّت غیر مشوب به ربوبیّت ، با ربوبیّت غیر مشوب با عبودیّت
تمثیل جیلی در معنی « نُقْطَةُ الْوَحْدَةِ بَیْنَ قَوْسَیِ الاحَدیَّةِ وَ الْواحِدیَّة
قصیدة راقیة جیلی در توحید ذات حقّ ؛ در «انسان کامل»(پاورقی)
افترای أحسائی بر امامان که محلّ تقسیم اصل وجود را ممکن الوجود میدانند
اشکالات أحسائی بر کلام صحیح فیض کاشانی در «کلمات مکنونه»
أحسائی فرق میان قدیم زمانی و قدیم رُتْبی ، و واجب بالذّات و بالغیر را نمیداند
ادراک وجود برای غیر عارفان محال است ؛ ومفهوم آن برای همه کس قابل فهم